کلافه م

ساخت وبلاگ

خوابم نمیاد. واسه خودم همینطوری توی گوشی می چرخم. 

آقای همسر خواب تشریف دارن. یه جا هم بند نیست همه ش می چرخه.

حالا من بخوابم, تا صبح به زور دو بار جا به جا بشم. ولی شوهر جان نهایتا ده دقیقه بی حرکت بمونه.

 بگیرم بخوابم,. باز صبح مادر شوهر می گه تو تا 11 خوابی فردا چطور می خوای به کارات برسی 

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33

امروز می ریم تهران خونه ی خواهر شوهر. راستش دوست ندارم برم دلیلشم نمی دونم. ولی چون یه بار واسه نرفتن شکیب رو پیچونده بودم، این بار دیگه چیزی نگفتم. بریم یه دو سه روز خونه ی خواهر شوهر جون.  تازه امشب کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33

دو هفته پیش شکیب یه خرگوش کوچولو برام خریده بود. خيلی ریزه میزه بود بچه بود هنوز.  خیلی دوسش داشتم. سفید سفید بود، بعد دور چشماش سیاه کشیده بود.  گوشاشم سیاه بود با یه ذره از پشتش. فضولی می کرد مث چی. کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33

الان یک ماهه اصفهانم. خسته شدم یه مقدار. ولی به خاطر کلاسم باید بمونم.  گفتم یه هفته برم خونه باز برگردم. چون یه ماه دیگه از کلاسم مونده هنوز.  میام اینجا دلتنگ خانواده م می شم می رم اونجا دلم برا عشق کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33

می خواستم شنبه بعد از کلاسم برم خونه خودمون. ولی اینجور که می بینم نمی شه.  انگار,ی باید, بلیطمو پس بدم. چون حال مادر شوهرم اصلا خوب نیست.  نمی تونم تو این شرایط همسرمو تنها بذارم. فقط یه خواهر داره این کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33

آخر موندم تا بعد از تموم شدن کلاسم برگردم خونه مون. این چند روز خونه ی مادر شوهر اثاث کشی داشتن. هنوزم تموم نشده. واقعا اسباب کشی مزخرفه. دستام از خاک و زیاد شستن ترک برداشته و می سوزه.  راستی، چقدر ز کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33

امشب رفته بودیم خونه ی یکی از دوستا و همسایه های قدیمی شکیب اینا. بعد خانمه به خواهر, شوهر,م می گفت چرا زن داداشت رو زن داداش صدا نمی زنی. خواهر, شکیب گفت وا خاله حرفا می زنی. زن داداشم جای دخترمه بهش بگ کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 137 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33

خوابم میاد ولی نمی دونم چرا نمی خوابم  امروز بیرون یه خرگوش دیدم قد خودم بود. ولی یاد خرگوشکم افتادم. دلم براش تنگ شده  چرا مواظبش نبودم  دو خط می نویسم چهار مشت از شکیب می خورم  از بس تو خواب تکون می کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33

خیلی وقته نیومدم اینجا,

تار عنکبوت خونه رو ورداشته

یه گرد گیری بکنم تا غیر قابل سکونت نشده 

کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 113 تاريخ : پنجشنبه 8 آذر 1397 ساعت: 13:33